درد خاطرات

ساخت وبلاگ
از آن دست رمان‌هایی که می‌تونید در صفحاتش جملاتی را پیدا کنید که انگار حرف شما بوده و یا به بخشی از زندگی و اتفاقات اطراف‌تان اشاره می‌کنه. در ادامه‌ی این متن، بخشی از این جملات رمان رو گذاشتم. این رمان از پیشنهادهای یکی از دوستان بود که واقعا خوندنش خیلی ارزشمند بود.نمی‌توانستم راهی پیدا کنم که موجود ویژه‌‌ای در جهان باشم، ولی می‌توانستم راهی متعالی برای پنهان شدن پیدا کنم و برای همین نقاب‌های مختلف را امتحان کردم: خجالتی، دوست‌داشتنی، متفکر، خوش‌بین، شاداب، شکننده –این‌ ها نقاب‌های ساده‌ای بودند که تنها بر یک ویژگی دلالت داشتند. باقی اوقات نقاب‌های پیچیده‌تری به صورت می‌زدم، محزون و شاداب، آسیب‌پذیر ولی شاد، مغرور اما افسرده. این‌ها را به این خاطر که توان زیادی ازم می‌بردند در نهایت رها کردم. از من بشنو: نقاب‌های پیچیده، زنده‌‌زنده تو را می‌ خورند.وقتی خیلی تلاش می‌کنی کسی را فراموش کنی، خودِ همین تلاش کردن به یک خاطره‌ی فراموش‌ناپذیر تبدیل می‌شود. حالا باید بکوشی تا این فراموش کردن را فراموش کنی و این چنین، یک خاطره‌ی فراموش‌نشدنی دیگر هم ایجاد می‌شود.گوش کن، آدما شبیه زانویی می‌مونن که یه چکش کوچولوی لاستیکی بهشون می‌خوره. نیچه یه چکش بود. شوپنهاور یه چکش بود. داروین یه چکش بود. من نمی‌خوام چکش باشم چون نمی‌دونم زانو چه واکنشی نشون می‌ده. دونستنش هم ملال‌آوره. این رو می‌دونم چون می‌دونم که مردم اعتقاد دارن. مردم به اعتقادات‌شون افتخار می‌کنن. این غرور لوشون میده. این غرور مالکیته. درد خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت درد خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soghotsard92 بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1402 ساعت: 16:33

زندگینامه مرلین مونرومرلین مونرو (Marilyn Monroe) در 1 ژوئن 1946 در کالیفرنیای آمریکا به دنیا آمد. مادرش از بیماری روانی رنج می‌برد و به همین دلیل صلاحیت تربیت او را نداشت. مرلین مونرو در کنار دوازده خانواده‌ی مختلفی زندگی کرد که ابتدا او را به فرزندی قبول می‌کردند و در نهایت تنهایش می‌گذاشتند. او مدتی را نیز در یتیم‌خانه زندگی کرد.مرلین مونرو در سال 1942 با همکارش در کارخانه ی هواپیماسازی ازدواج کرد اما ازدواجشان پایدار نماند و پس از جنگ جهانی دوم از یک‌دیگر جدا شدند. او پس از جدایی از همسر نخستش وارد صنعت مد و سرگرمی شد. او در ابتدا مدل یک عکاس بود اما رفته‌رفته توانست در سال 1946 قراردادی با کمپانی فاکس قرن بیستم امضا کند.مرلین مونرو از قراردادش به عنوان نردبان شهرت استفاده کرد. او پس از مدتی (در سال 1948) در نقشی کوتاه در یک فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخت. مرلین مونرو سپس قرارداد دیگری به عنوان بازیگر با فاکس قرن بیستم امضا کرد و با بازی در فیلم «همه چیز درباره‌ی ایو» در سال 1950 به ستاره‌ی سینمای هالیوود تبدیل شد. از میان دیگر فیلم‌های مشهور او در این دوره می‌توان به «آقایان بلوندها را ترجیح می‌دهند» و «چگونه با یک میلیونر ازدواج کنیم» اشاره کرد.مرلین مونرو دو ازدواج دیگر را نیز با شخصیت‌های شناخته‌شده‌ی عصر خود پشت سر گذاشت. او ابتدا با جودی ماجیو، ستاره‌ی بیسبال، ازدواج کرد اما پس از مدتی از او جدا شد. سپس با آرتور میلر، نویسنده‌ی مشهور آمریکایی پیمان ازدواج بست اما این وصلت نیز چندان پایدار نبود. مرلین مونرو که در اواخر عمر از مشکلات روانی و سوء مصرف مواد مخدر رنج می‌برد، در 4 اوت 1962 بر اثر مصرف بیش از حد قرص خواب‌آور درگذشت.کتاب داستان من از کتابهای مرلین مونرو م درد خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت درد خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soghotsard92 بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1402 ساعت: 16:33

آن عاشقان شرزه که با شب نزیستندرفتند و شهر خفته ندانست کیستندفریادشان تموج شط حیات بودچون آذرخش در سخن خویش زیستندمرغان پر گشوده ی طوفان که روز مرگدریا و موج و صخره بر ایشان گریستندمی گفتی ای عزیز ! سترون شده ست خاکاینک ببین برابر چشم تو چیستندهر صبح و شب به غارت طوفان روند و بازباز آخرین شقایق این باغ نیستندشفیعی کدکنی (م.سرشک) درد خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت درد خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soghotsard92 بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1402 ساعت: 16:33

دلم بی قرار مردن است... آسمان ابریست،باد در اتاق می پیچد،نا امیدی در هلهله است،تن ز درد زخم به خود می پیچد،سینه فسرده ز غصه می سوزد،چشمهای ماتم‌ زده خون می‌گریند،زجه می زند روح،خون تف میکنم به نجاستو این آخر ویرانیست،در کف این خانه زخم خورده نفرین شده ،چرک آبه ی خون جاریستمرگ ،می هراسد از این گندابه و مردار و زمان،که ز اندوه این بار گرانسالهاست در خواب استدلم بی قرار مردن استاری زندگی نازیباست.... درد خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت درد خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soghotsard92 بازدید : 74 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 21:11

شمع ها گریه می کنند یکسال دیگر گذشت به سیاهی سال‌های قبلدر حسرت و انزوا،در سرزمین که بوی مرگ و طعفن می دهدو خفقان و سکوت،در تمامی کوچ پس کوچه های شهر رسوخ کرده است،در تمامی خانه هایشان،در تمامی قلب هایشان،در سرزمینی که آدم هایش مریض که می شوند میمیرندعاشق که می شوند میمیرند آب که می‌خواهند میمیرند فریاد آزادی که می دهندمیمیرندپرواز می‌کنند برای رهایی و شروعی دوباره در آسمان شهر باز میمیرنددر سرزمینی که شاملو و شعرهایش مرده اند و در فقدانش ابلیس به او طعنه می زند و زیر لب شعر که نه یاوه نشخوار می کند.آری در میانه رنج ایستاده ام‌ در میانه ی سنگینی رقت بار زمان با قلبی که‌ بدرد آمده استبا دلی که خزان گردیدهو هنور دوره میکنم شب را و روز را و هنوز را درد خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت درد خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soghotsard92 بازدید : 42 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 21:11

من رؤیایی دارم، رؤیای آزادی


رؤیای یک رقصِ بی‌وقفه از شا


من رؤیایی دارم، از جنسِ بیداری


رؤیای تسکینِ این دردِ تکراری


دردِ جهانی که از عشق تهی می‌شه


دردِ درختی که می‌خشکه از ریشه


دردِ یه کودک که تو چرخه‌ی کاره


یا دردِ اون زن که محکومِ آزاره

 

 

درد خاطرات...
ما را در سایت درد خاطرات دنبال می کنید

برچسب : یغما,گلرویی, نویسنده : soghotsard92 بازدید : 39 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:42

جشن اسفندگان روز عشاق ایرانیان روز سپندارمزد پنجمین روز از اسفندماه ایران باستان / ۲۹ بهمن خورشیدی امروزی در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است. در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۳ روز پس از روز والنتاین فرنگی. این روز «سپندارمذگان» یا «اسفندارمذگان» نام داشته است. سپندارمزد نگهبان زمین است و از آن درد خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت درد خاطرات دنبال می کنید

برچسب : اسفندگان,عشاق,ایرانیانولنتاین, نویسنده : soghotsard92 بازدید : 84 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:42

  گشت گرداگرد مهر تابناک,ایران زمینروز نو آمد و شد شادی برون زندر کمینای تو یزدان , ای تو گرداننده ی مهر و سپهربرترینش کن برایم این زمان و این زمین این بار می خواهم هفت سین عید را با یاد تو بچینم سبزه را با یاد روی سبزه ات سمنو به یاد شیرینی لبخندت سایه دانه به رنگ چشم هایت سرکه با یاد ترشی مهربانیت سیب با یاد تردیه گونه هایت سکه با یاد درخشش قلبت سیر با یاد تندی کلامت با همه خوبی ها و بدی هایت  … درد خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت درد خاطرات دنبال می کنید

برچسب : برای,همسرم, نویسنده : soghotsard92 بازدید : 52 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:42

سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،


                                     نه مرگ ،


                                            نه ترس ،


سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم ؛

از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست

درد خاطرات...
ما را در سایت درد خاطرات دنبال می کنید

برچسب : مادر, نویسنده : soghotsard92 بازدید : 48 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:42

فقط گاهی

با یک نگاه ...

با یک نفس شاید

مواظبم بودی

پس بگذارو بگذر 

نگران من نباش

خواستی بیا و مرا ببین

من هنوز تکیه بر دیوار دلواپسی ایستاده ام

درد خاطرات...
ما را در سایت درد خاطرات دنبال می کنید

برچسب : دیوار,دلواپسی, نویسنده : soghotsard92 بازدید : 52 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:42